زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه

امیة بن ابی الصلت

اُمَیَّةِ بْنِ اَبِی الصَّلْت (د 8 یا 9 ق/ 629 یا 630 م)، فرزند عبدالله ابن ربیعه از تیرۀ قسی، از قبیلۀ بزرگ ثقیف، شاعر و شخصیت پیچیده و مسأله‌ساز دوران جاهلی و صدراسلام. مادرش رقیه دختر عبدشمس ابن عبدمناف بود (ابن قتیبه، الشعر ... ، 369؛ ابن حزم، 268). همسرش ام حبیب نام داشت و دختر ابوالعاص بود (بلاذری، 4(2)/ 169). 4 پسر داشت كه از همه معروف‌تر، قاسم است. خانوادۀ او همه شعر می‌سرودند. پدرش ابوالصلت نام‌آور بود، از فرزندش قاسم نیز دو بیت در الحیوان جاحظ (1/ 64) آمده است. خواهرش فارعه از آن باب مشهور است كه گویند اخبار او را برای حضرت پیامبر (ص) نقل می‌كرده است (ابن عبدالبر، 4/ 1889-1890).

مسألۀ امیه

امیه را توده‌ای شعر است كه با همۀ اشعار جاهلی تفاوت دارد. در این اشعار برخی از داستانهای خاص قرآن كریم ــ با الفاظی گاه عین الفاظ قرآن ــ آمده است؛ از سوی دیگر، مسلّم است كه امیه عاقبت به اسلام نگروید و حتى برای كافرانی كه در بدر به قتل رسیده بودند، مرثیه سرود. حال دربارۀ اینگونه عبارات و الفاظ چگونه باید اندیشید؟

بحثهای خاورشناسان، اساساً با اظهار نظر كلمان هوار آغاز شد كه كتاب البدء و التاریخ مقدسی را به فرانسه ترجمه كرده بود. مجموعۀ بزرگی از اشعار امیه كه در این كتاب گرد آمده، و بیشتر شامل اشعار دینی و اسطوره‌ای اوست (107 بیت، نک‍ : نالینو، 62-63، كه به خصوص همانها را جعلی می‌داند)، سخت نظر هوار را به خود جلب كرده است. وی بحث خود را با گسترش مسیحیت در شبه جزیرۀ عربستان آغاز می‌كند (ص 1-132)؛ سپس به بیان زندگی‌نامۀ امیه (ص 134ff.) و جعل شعر در آغاز دورۀ اسلامی (ص 142ff.) می‌پردازد و سرانجام به این بحث می‌رسد كه در قرآن كریم تقلید از شعر امیه دیده می‌شود (ص 150ff.). وی نخست به بررسی داستان صالح (ع) و قوم ثمود می‌پردازد (همانجا) كه به قول نولدكه (ص 15) داستانی منحصراً قرآنی است و در آثار كهن عرب یا كتب آسمانی اشارتی از آن به چشم نمی‌خورد. همین داستان را امیه (قطعۀ 44) نیز آورده است. حال اگر همۀ مضامین و بیشتر الفاظ و تركیبهای شعر منسوب به امیه، عیناً شبیه به قرآن باشد، ناگزیر باید پنداشت كه شعر، جعلی است و پس از اسلام ساخته شده است. اما هوار می‌گوید: چون در آن روایات، نامها و الفاظی خاص یافت شود كه در قرآن نیست، دیگر نمی‌توان آنها را تقلید از قرآن تلقی كرد، بلكه باید باور داشت كه شعرها واقعی است و پیش از نزول قرآن وجود داشته است.

استدلال هوار را كسی جز پاور باور نک‍رد. دو سال پس از آن شولتس در یادنامۀ نولدكه، پس از بحث دربارۀ امیه و تفكرات دینی او، نظریۀ هوار را چنین تعدیل كرد كه البته همۀ این اشعار را از آن امیه نمی‌توان دانست، اما انبوهی از آنها كه به آیات الٰهی شبیهند، خواه جعلی، خواه واقعی از منابع كهن اقتباس شده‌اند (ص 71ff).

سرانجام در 1923-1925م تور آندره موضوع امیه را در كتاب «ریشه‌های اسلام و مسیحیت» در پژوهشی موشكافانه بررسی كرد و نظریۀ هوار را به كلی ناصحیح خواند و استدلالهای او را رد كرد و محور اصلی نظریۀ هوار را كه «پیش‌تر بودن اطلاعات داده شده در شعر امیه نسبت به قرآن كریم» دلیل عمدۀ اصالت شعرش می‌داند، به شدت مورد انتقاد قرار داد (ص 59).

حجاج بن یوسف گفته است (نک‍ : ابوالفرج، 4/ 123): آنانکه شعر امیه را می‌شناختند، درگذشتند و بدین‌سان، سخن او نیز نابود شد. این سخن بدان معنی است كه آن مقدار شعر عامیانه كه تا آن روز به نام امیه ساخته شده بوده، موردقبول حجاج نبوده، یا اصلاً اشعار فراوانی هنوز جعل نشده بوده است. بلاشر از این گفتارها و اشعار مذهبی امیه چنین نتیجه می‌گیرد كه «این آثار نه از نظر مضمون و نه از نظر اسلوب، به هیچ وجه بازگو كنندۀ آن آثار مذهبی جاهلی ــ كه وجود آن برای ما چون رازی گشته است ــ نمی‌تواند بود» (II/ 305-306).

پژوهشگران عرب عموماً به سادگی از كنار مسألۀ امیه گذشته‌اند و بیشتر به اثبات جعلی بودن (مثلاً حسین، 153-156)، یا اصیل بودن شعر جاهلی و از جمله شعر امیه (مثلاً اسد،213-215) پرداخته‌اند. با اینهمه، جوادعلی (6/ 485-501) مفصلاً به موضوع پرداخته، برپایۀ عقاید خاورشناسان، موضوع را مطرح كرده، خود ــ مانند آندره ــ به جعلی بودن شعر امیه اعتقاد می‌یابد. ناشر دیوان امیه، بهجت عبدالغفور حدیثی، برخلاف جواد علی، بیشتر اشعار امیه را صحیح می‌داند، مگر آنهایی را كه عیناً شبیه قرآن است. چنانکه وی، هم رثای مشركان كشته شده در بدر را اصیل می‌پندارد (ص 84-86)، و هم مدح حضرت رسول (ص) را (ص 78- 79).

شیوۀ قدما، از آغاز تا قرنهای اخیر اندكی شگفت می‌نماید. راست است كه گاه شعر او را قابل استشهاد ندیده‌اند (نک‍ : ابن‌قتیبه، الشعر، 371؛ ابوالفرج، 4/ 121) و بخشی از اشعار منسوب به او را (نک‍ : امیه، 329-393)، از آن دیگران پنداشته‌اند، اما كسی از اینهمه معانی و الفاظ قرآنی كه ظاهراً اصیل، و متعلق به عصر جاهلی هستند، دل نگران نگشته است. حتى شخصیتی چون جاحظ بـا اطمینان خاطر به شعر او استشهاد می‌كند (نک‍ : دنبالۀ مقاله). پنداری ایشان بخشهایی از «دین ابراهیم» را همچنان زنده می‌انگاشتند و طبیعی می‌نمود كه كسی چون امیه، از راه كتابهای آسمانی یا روایات معروف میان مردم به گوشه‌هایی از آنها پی ببرد و در شعر و گفتار خود باز نماید، و آنگاه وحی الٰهی نازل گردد و بر آنها صحه گذارد. نیز گویی این حالت را دربارۀ الفاظ نیز صادق دانسته‌اند، زیرا هیچ گاه از تكرار الفاظ الٰهی در شعر منسوب به امیه در شگفت نشده‌اند.

در این میان، تنها ابن داوود اصفهانی (د 297ق) دربارۀ اشعار او، اظهار دل نگرانی می‌كند. وی در آغاز اشاره می‌كند (1/ 482-483) كه امیه، با آنکه اسلام نیاورده، بیش از همه در عظمت خداوند سخن گفته است. آنگاه می‌افزاید (2/ 503): «برخی از ملحدان، شعر امیه را طعنی بر اسلام می‌پندارند و می‌گویند كه شعر او، خاستگاه برخی از آیات قرآن است. ایشان اگر فهم داشتند، شرم می‌كردند، زیرا امیه، با آنکه در دورۀ جاهلی می‌زیست، اسلام را درك كرد و پیامبر (ص) را مدح گفت». از گفتار ابن داوود درمی‌یابیم كه او نیز مانند دیگر دانشمندان آن زمان، به هیچ وجه اعتقادی به جعلی بودن اشعار امیه ندارد.

روایات و اشعار امیه بر دو نوع كاملاً متمایز تقسیم می‌شوند:

1. اشعار مدحی او كه شیوۀ جاهلی ـ بدوی در آنها پدیدار است (قس، بلاشر، II/ 305). وی به خصوص عبدالله بن جُدعان را كه از اشراف و ثروتمندان مكه بود، مدح گفت و از او صله طلبید (نک‍ : قطعۀ 1، 112، 134، 135). «جمهرۀ» او نیز كه ابوزید قرشی در جمهرة الاشعار (ص 185) آورده، حال و هوای جاهلی دارد و آكنده از مضامین فخر به شیوۀ اعراب است (امیه، قطعۀ 124). اما این قطعه، هم از نظر وزن و قافیه و هم از نظر مضامین، سخت به معلقۀ عمرو بن كلثوم شبیه است. ازاین‌رو، می‌توان در اصالت آن تردید كرد.

همچنین قصیده‌ای كه در مدح حضرت پیامبر(ص) است (قطعۀ 95)، بی‌گمان جعلی است و به رغم تأیید برخی از نویسندگان گذشته (نک‍ : بغدادی، 1/ 252، كه قصیده را در دیوان او دیده بوده است)، معقول نمی‌نماید كه سرایندۀ مرثیه‌ای برای كشته شدگان قریش در بدر، پیامبر اسلام را نیز بدین گونه مدح گفته باشد. در هیچ یك از كتابهای بزرگ ادب نیز نمی‌توان آن را یافت. ظاهراً كهن‌ترین منبع الزهرۀ ابن داوود است (همانجا) كه در آن از 25 بیت، 9 بیت آمده، سپس در قرن 11 ق عبدالقادر بغدادی (1/ 252-253) بقیۀ آنها را نقل كرده است.

چنانکه گذشت امیه مرثیه‌ای در رثای كافران مقتول در غزوۀ بدر (2ق) سروده است (قطعۀ 18) و در ابیات پایانی آن (26-31) قریشیان را به كین‌خواهی و باز ستاندن خون‌بهای آنان تشویق می‌كند. باقی ماندن این قصیده كه ظاهراً دست شعرسازان عصر اسلامی كمتر در آن اثر داشته، خود بسی شگفت است، حال آنکه بارها تأكید شده است كه حضرت رسول (ص) مردمان را از روایت آن نهی می‌فرموده‌اند (مثلاً نک‍ : جاحظ، البیان ... ، 1/ 236؛ ابوالفرج، 4/ 122-123؛ ابوحیان، 681).

2. روایات و اشعار «دینی» او كه بخشی از حوادث زندگیش را نیز دربر دارد، در فضایی چنان افسانه‌آمیز غرق است كه تنها در زمینۀ حكایات نیمه ادبی می‌توان آنها را بررسی كرد، اما كتابهای ادبی عربی عنایت خاصی به این داستانها داشته‌اند. این روایات با خبر یافتن از ظهور پیامبری تازه آغاز می‌گردد. امیه یك یا دو بار (روایات در هم آمیخته می‌شود) همراه ابوسفیان به شام رفت. در راه پیوسته تورات و انجیل را می‌خواند، با راهبان به گفت‌وگو می‌نشست و به كارهای شگفت می‌پرداخت. سرانجام، راهبان از ظهور پیامبری نو اطلاع دادند. او كه طمع در پیامبری داشت، در پی كشف آن اوصاف در خود برآمد. اما هیچ یك در او پدیدار نبود، به همین سبب، سخت خشمناك و غمزده شد (برخی گفته‌اند كه آیۀ 175 سورۀ اعراف (7) دربارۀ او نازل شده است، نک‍ : طبری، 9/ 83).

این افسانه‌ها كه در نخستین آثار نسبتاً كوتاه است (مثلاً ابوالفرج، 4/ 123- 128؛ مسعودی، 138-142)، شاخ و برگهای بس فراوان می‌یابند. مثلاً ابن كثیر (2/ 206، 208-210) در قرن 7 ق، گسترشی شگفت به داستانها داده، و به شیوۀ قصه سرایان عرب، روایات را درهم آمیخته،و به آنها انسجامی زیبا و داستانی (و گاه غیرمنطقی) داده است.

همۀ پیشگویان، خبر از ظهور پیامبری می‌دادند كه امیه نبود. او كه زبردست‌ترین شاعر طائف بود (ابن‌سلام، 1/ 259؛ ابوالفرج، 4/ 122)، كتابهای دینی پیشینیان را نیك خوانده بود (ابن قتیبه، الشعر، 369)، جامه‌های خشن بر تن می‌كرد و از باده‌نوشی و بت‌پرستی روی برتافته بود و زهد می‌ورزید (همو، المعارف، 60؛ ابوالفرج، همانجا)، این حرمان را برنمی‌تافت و ناچار از سر حسد نسبت به آنکه رسالت یافته بود، كفر می‌ورزید (ابن قتیبه، الشعر، نیز ابوالفرج، همانجاها).

بنابر روایتی، وی مدت 8 سال در بحرین می‌زیست، تا اینکه خبر بعثت حضرت محمد (ص) را شنید، آنگاه به مكه شتافت و خواست با پیامبر (ص) به محاجه پردازد، اما چون سورۀ یٰس را از زبان آن حضرت (ص) شنید، سخت پریشان احوال شد (ابن عساكر، 3/ 127؛ ابن كثیر، 2/ 210 بب‍‌ ).

مرگ امیه

پایان زندگی امیه نیز پر از افسانه است. معروف‌ترین داستان، ماجرای دو پرنده است كه بر سقف خانۀ او فرود می‌آیند، سقف شكاف برمی‌دارد، دو پرنده با یكدیگر سخن می‌گویند، یكی بر سینۀ امیه كه بیهوش افتاده بود، می‌نشیند. آنگاه امیه هشیار می‌شود و ندای پرندگان را پاسخ می‌گوید، چند بیت می‌سراید و سپس جان می‌سپارد (ابن‌سلام، 1/ 266؛ ابن‌قتیبه، عیون ... ، 1/ 334؛ ابوالفرج، 4/ 127- 128؛ ابن كثیر، 2/ 208-210).

مدح سیف بن ذی یزن

قصیده‌ای در مدح سیف بن ذی یزن و آزادزادگان ایرانی (بنی الاحرار) می‌شناسیم كه گاه به ابوالصلت و گاه به فرزندش امیه نسبت داده‌اند. این قصیده از حال و هوای جاهلی تهی نیست و منابع كهن فراوانی به آن اشاره كرده‌اند؛ با اینهمه، شعری را كه چنین از ایرانیان تمجید می‌كند، به آسانی می‌توان ساختۀ دست شعوبیان ایران دوست پنداشت (حسین، 1/ 172-174).

دیوان

از امیه دیوانی بر جای نمانده، اما به وجود اشعار مفصل او اشاره شده است (نک‍ : ابوالفرج، 4/ 123؛ قس: حدیثی، 73). در قرن 11 ق عبدالقادر بغدادی (1/ 248) ادعا می‌كند كه دیوان او را به شرح ابن حبیب دیده است و روایتی نیز از آن نقل می‌كند (نیز نک‍ : 1/ 250، 7/ 329).

در عصر حاضر، نخستین كسی كه شعر او را گردآوری كرد (1890 م)، شیخو بود (نک‍ : 1/ 219-237، حدود 250 بیت)؛ پس از او، در 1911 م، شولتس دیوان او را با 72 قطعه (نزدیك به 400 بیت) در لایپزیگ به چاپ رساند (نک‍ : یموت، 4؛ حدیثی، 112). سپس در 1934 م بشیر یموت، اصل شولتس را با برخی اضافات در بیروت منتشر كرد. اما او بیشتر اشعار را، به سبب آنکه شبیه به مضامین قرآن است و لاجرم نمی‌توانسته پیش از آن وجود داشته باشد، جعلی می‌داند (ص 14-15). سرانجام در 1975 م، بهجت عبدالغفور حدیثی مجدداً به جمع‌آوری دیوان امیه پرداخت و توانست 199 قطعه (از قصاید بزرگ گرفته تا تك بیت و نیم بیت) شامل 857 بیت فراهم آورد (چ بغداد). فهرست منابع شعری او (ص 111-117) كه فهرست بلاشر (نک‍ : II/ 306) را تكمیل می‌كند، به روشنی اهمیت امیه را نزد ادیبان و مفسران باز می‌نماید.

مآخذ

ابن‌حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ ابن داوود، محمد، الزهرة، به كوشش ابراهیم طوقان و دیگران، بیروت، 1351 ق/ 1932 م؛ ابن سلام جمحی، محمد، طبقات فحول الشعراء، به كوشش محمود محمدشاكر، قاهره، 1394 ق/ 1974 م؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به كوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1380 ق؛ ابن عساكر، علی، التاریخ الكبیر، به كوشش عبدالقادر بدران، دمشق، 1331 ق؛ ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، بیروت، 1964 م؛ همو، عیون الاخبار، به كوشش یوسف علی طویل، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ همو، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960 م؛ ابن كثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، به كوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، به كوشش ابراهیم كیلانی، دمشق، 1946 م؛ ابوزید قرشی، محمد، جمهرة اشعار العرب، بیروت، دارصادر؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، 1963 م؛ اسد، ناصرالدین، مصادر الشعر الجاهلی، قاهره، 1956 م؛ امیة بن ابی الصلت، «دیوان» (نک‍ : هم‍ ، حدیثی)؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1402 ق/ 1981 م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به كوشش محمد حمیدالله، قاهره، 1959م؛ جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به كوشش حسن سندوبی، قاهره، 1351ق/ 1932م؛ همو، الحیوان، به كوشش عبدالسلام هارون، بیروت، 1950 م؛ حدیثی، بهجت عبدالغفور، امیة بن ابی الصلت، حیاته و شعره، بغداد، 1975 م؛ حسین، طه، من تاریخ الادب العربی، بیروت، 1981 م؛ شیخو، لویس، شعراء النصرانیة، بیروت، 1926 م؛ طبری، تفسیر؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1976 م؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به كوشش باربیه دومنار و پاوه دوكورتی، پاریس، 1877 م؛ یموت، بشیر، مقدمه بر دیوان امیة بن ابی الصلت، بیروت، 1934 م؛ نیز:

Andrae, Tor, Les Origines de l’Islam et le Christianisme, tr. J. Roche, Paris, 1955; Blachère, R., Histoire de la littérature arabe, Paris, 1964; Haurt, C., Littérature arabe, Paris, 1923; Nallino, C. A., La Littéra-ture, arabe, tr. C. Pellat, Paris, 1950; Nöldeke, T., Geschichte des Qorans, 1961; Schulthess, F., «Umajja b. Abi- ṣ Ṣalt», Orientalische Studien, Giessen, 1906.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.